البته یک گفتوگو خوب زمانی صورت میگیرد که همصحبت خوبی داشته باشیم. اکثر افراد تبحر خاصی در یک مکالمهی خوب ندارند و این موضوع به آداب و فرهنگ گفتوگوی افراد برمیگردد.
زمانی که شما در حال گفتوگو با فردی هستید، اگر به حرفهای طرف مقابل گوش میکنید و بر روی عقاید خود پافشاری نمیکنید، شما در حال انجام یک گفتوگوی خوب هستید.
در یک گفتوگوی خوب، شما در عقاید خود و دیگران در حال کندوکاو هستید و در این صورت است که میتوانید به دانش خود بیافزایید.
اگر شما یک گفتوگوی خلاقانه را تجربه کرده باشید، این نوشته به شما کمک میکند تا درسهایی را از این گفتوگوها بگیرید:
اگر در حال انجام یک گفتوگوی چالشی هستید، باید نظر طرف مقابل را درک کنید و به آن احترام بگذارید حتی اگر با نظرش مخالف هستید.
یک کپیرایتر هنگامی که در حال نوشتن یک تبلیغ است، باید نظر خود را کنار گذاشته و محصول را از چشم مشتری ببیند.
زمانی که یک کپیرایتر به این درک برسد که چگونه محصول را از چشم مشتری ببیند، آنگاه پیروز میدان است.
اگر یاد بگیرید که چطور از دید مشتری تبلیغنویسی کنید، متن شما توسط مشتری درک میشود.
تصور کنید در حال گفتوگو با فردی هستید و این فرد تا پایان گفتوگو فقط سرش را کمی تکان میدهد.
شما چه حسی پیدا میکنید؟
حس بیتوجهی، بیارزش بودن، بیتفاوتی و یا…؟
بله، توجه به صحبتهای فرد مقابل از مهمترین اصول یک گفتوگوی خوب به شمار میرود.
شما با سوال پرسیدن از فرد مقابل، به صحبتهای او احترام میگذارید و حس ارزشمند بودن این مکالمه را به او منتقل میکنید.
کپیرایتر باید به مخاطبینش، احترام بگذارد. در یک متن تبلیغی شما در حال گفتوگوی یک طرفه هستید اما میتوان با پرسشهایی، متن را از حالت یکطرفه خارج کرد. به این مثال توجه کنید:
تلفن همراه من پر شده از فایلهای اضافی، باید چه کاری انجام دهم؟
پرسیدن اینگونه سوالات، باعث همذاتپنداری مخاطب با شما میشود و متن شما از حالت یکطرفه خارج میشود.
اگر سوال شما درست مطرح شود، مخاطب نیز این سوال را از خود میپرسد و حالا زمانش رسیده تا پاسخ این سوال را شما بدهید.
در گفتوگو باید کمی مکث کرد تا دیگران نیز در بحث شرکت کنند. شراکت دیگران در بحث، موجب انتقال حس ارزشمندی به افراد میشود. اگر شما بدون وقفه حرف بزنید و دیگران را در بحث شریک نکنید، شما در حال تحمیل عقاید خود هستید و انگار حریف را در گوشهی رینگ گیر انداختهاید. شما باید به بیوقفه صحبت کردن پایان دهید.
متنی را تصور کنید که مملو از فواید و مزایای محصول است، به نظر شما این متن در حال انتقال چه حسی میباشد؟
تحمیل نظر و عقاید، این حسی است که شما منتقل میکنید و نتیجهای جز پایان مطالعه برای مخاطب، به همراه ندارد.
در یک متن تبلیغی باید به خواننده فرصت نفس کشیدن بدهید. به این مثال توجه کنید:
از پنجره کمی به بیرون نگاه کنید، آیا شما هم سنگینی هوا را حس میکنید؟
مخاطبان زندانیهای متن شما نیستند. شما باید به آنها اجازه نفس کشیدن دهید تا متن شما را رها نکنند. البته جملات شما باید مرتبط با متن باشد در غیر اینصورت، متن شما از هدف اصلی خارج میشود و نتیجهاش ریزش مخاطب است.
یکی از بهترین راههای همدلی در گفتوگو، آینه کردن صحبت و عقاید فرد مقابل است. به این معنی که اگر فرد مقابل از موضوعی ناراحت است، شما با اعلام ناراحتی خود از همان موضوع، با او همدلی کنید.
همدلی قدرتمندترین ابزار در یک گفتوگوست.
در یک گفتوگو خوب باید با فرد مقابل همدلی کنید تا بتوانید دلش را به دست آوردید و به او نزدیک شوید.
شما باید با ایجاد حس همدلی به مخاطبتان نزدیک شوید. اینکار در متن تبلیغی بسیار ساده است. کافیست خود را با مخاطب همدرد نشان دهید تا همدلی به وجود آید.
به این مثال توجه کنید:
دیر رسیدن به یک قرار کاری برای منم عذابآور است. مخصوصا اگر ترافیک باعث این موضوع باشد.
هر فردی که یکبار قرار کاریاش را به خاطر ترافیک از دست داده باشد با خواندن این جمله، به متن شما اعتماد میکند.
شما با نوشتن چنین جملاتی حس همدردی و به طبع آن، حس همدلی را در مخاطب ایجاد میکنید.
مشاجره زمانی شروع میشود که یک نفر بر سر حرف خود پافشاری میکند و حرف طرفمقابل را نادیده میگیرد. صدای بلند و بیاحترامی از نمونه های بارز مشاجره است.
آغاز مشاجره پایان گفتوگوست. در یک گفتوگو، شما باید از عواملی که مشاجره را آغاز میکند، پرهیز کنید.
مشاجره در متنهای تبلیغی بسیار رایج است. کافیست به متنهای تبلیغی کمی توجه کنید. اکثر این متنها از مزایای محصول میگویند و محصول خود را مانند اکسیر حیات میدانند! مخاطب زمانی که حس کند شما فقط به فکر فروش محصولتان هستید، خواندن را متوقف میکند و به کار دیگری مشغول میشود.
کمتر حرف بزن، بهتر حرف بزن، همیشه حرف بزن!
در پایان هر گفتوگویی از فرد مقابل تشکر کنید. تشکر موجب میشود که فرد مقابل برای گفتوگو دوباره با شما مشتاق شود. قدردانی از گفتوگو، حس ارزشمند بودن بحث را منتقل میکند و قرار بعدی را آسان میکند. شما باید همراه خوبی در یک گفتوگو باشید تا همصحبتهای شما دوباره به سمت شما بازگردند.
تصور کنید در حال حذف ایمیلهای تبلیغی هستید. متن یک تبلیغ را مطالعه میکنید و انگشتتان روی دکمهی دیلیت میرود، اما در انتهای پبام از شما تشکر شده که این متن را تحمل کردهاید، حالا شما دو دل میشوید که دکمهی دیلیت را فشار دهید یا نه؟
تشکر از خواننده در انتهای متن، به او حس ارزشمند بودن و همدلی را انتقال میدهد. پس از مشتری تشکر کنید تا دوباره به سمت شما بازگردد.
این مقاله توسط داوود هاشم زاده برای سایت آوات هوم تالیف گردیده است.
کپی با درج لینک بلامانع است.